خبر داری چرا وقتی دل بی تاب می گیرد
سراغ از خاطراتی دور اما ناب می گیرد

خبر داری چرا تا نیستی در خشکی محضم
ولی تا می رسی دور مرا گرداب می گیرد

مخاطب های شعرم در پی کشف تواند، آری
ببین هرکس برای دیگری قلاب می گیرد

همین که پشت قاب پنجره می ایستی بامن
جهان زیباترین تصویر خود را قاب می گیرد

تو که از وسعت دیوانگی هایم خبر داری
بگو وی بی تو چشم خسته ام را خواب می گیرد

توجه کرده ای وقتی که می گویی خداحافظ
دلم اندازه ی شب های بی مهتاب می گیرد

من از ابراز احساسات خود هرگز نمی ترسم
ولی از ترس ترست خانه ام را آب می گیرد

شنیدم ساکن شهری شدی در پشت دریا، آه
دلم هر شب سراغ از قایق سهراب می گیرد

هرچی بخوای همینجاس!!!!!!! منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کاشان اسکان (اجاره منزل سوییت اتاق خانه ویلا در کاشان) نوحه 20 کلید اتوماتیک کامپکت تولید و تعمیر پنجره دوجداره upvc قارچ ایران زمین پرسش مهر 19